معنی قرار و مدار قرار و مدار قَرار و مَدار بند و بست، شرطعهد و پیمان، عقد، موعد، بیعت، قرار مدار، قول و قرار، ایلاف بند و بست، شرطعَهد و پِیمان، عَقد، مَوعِد، بِیعَت، قَرار مَدار، قُول و قَرار، ایلاف تصویر قرار و مدار فرهنگ فارسی عمید