معنی فروزیدن
- فروزیدنفُروزیدَن
- روشن کردن، روشن شدن، درخشان شدن، روشن کردن آتش یا چراغ و امثال آن، افروختن، افروزاندن، فروختن، افروزان، افروزیدنروشن کردن، روشن شدن، درخشان شدن، روشن کردن آتش یا چراغ و امثال آن، اَفروختَن، اَفروزاندَن، فَروختَن، اَفروزان، اَفروزیدَن
فرهنگ فارسی عمید