معنی فرزان فرزان حکیم، عاقل، دانا، خردمند، نیکورای، راد، خردومند، فروهیده، خردپیشه، فرزانه، پیردل، متدبّر، خردور، حصیف، داناسر، صاحب خرد، اریب، لبیب، متفکّر، باخرد، بخرد برای مثال هرکجا تیزفهم و فرزانی ست / بندۀ کندفهم و نادانی ست (سنائی۲ - ۶۸۹) تصویر فرزان فرهنگ فارسی عمید