معنی غریب پرست
- غریب پرست
- آنکه مردم غریب را دوست بدارد و در حق آنان نیکی کند، غریب دوست، آنکه غریبه ها را به خانوادۀ خود ترجیح دهد
واژههای مرتبط با غریب پرست
غریب پرست
- غریب پرست
- آنکه مردم غریب و بینوا را بنوازد، غریب پرور
غریب پرست
- غریب پرست
- آنکه مردم غریب و بینوا را بنوازد و در حق ایشان نیکی کند. غریب پرور. غریب نواز
غریب پرستی
- غریب پرستی
- غریب نوازی
غریب پرستی
- غریب پرستی
- عمل غریب پرست. غریب نوازی
غریب پرور
- غریب پرور
- کسی که مردم غریب و بینوا را بنوازد و پذیرایی کند
غریب دوست
- غریب دوست
- آنکه غریبان را دوست دارد، دوست غریب، غریب پرور، غریب نواز
غریب دوست
- غریب دوست
- بیگانه دوست، بی کس نواز آنکه غریبان را دوست دارد غریب نواز غریب پرور مقابل غریب دشمن
غریب پرور
- غریب پرور
- غریب نواز
غریب دوست
- غریب دوست
- آنکه غریبان را دوست دارد. غریب نواز. غریب پرور. غریب پرست: اسدآباد... آبی اندک دارد و همه مردمش غریب دوست باشند. (مجمل التواریخ و القصص). همدان شهری است که در عراق و خراسان متفق اند که به درستی هوای آن، شهر نیست و مردمش غریب دوست باشند. (مجمل التواریخ و القصص)