جدول جو
جدول جو

معنی عراضه

عراضه
سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد
رهاورد، تحفه، ارمغان، سفته، نورهان، نوراهان، نوارهان، راهواره، بازآورد، بلک، لهنه
تصویری از عراضه
تصویر عراضه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عراضه

عراضه

عراضه
ره آورد راه آورد (طعام و جز آن)، راه آورد (طعام و جز آن)
عراضه
فرهنگ لغت هوشیار

عراضه

عراضه
دهی است از دهستان منیوحی بخش قصبۀ معمرۀ شهرستان آبادان، واقع در 15هزارگزی شمال باختری نهر قصر و 13هزارگزی جنوب خاوری راه خسروآباد به آبادان کنار شطالعرب. گرمسیر و مرطوب است. 200 تن سکنه دارد. آب آن از شطالعرب و آب لوله کشی خسرو آباد تأمین میشود. محصولات آن خرما و انگور است. شغل اهالی ماهیگیری و حصیربافی است. ساکنین از طائفۀآل ابومصرف هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

قراضه

قراضه
ویژگی هر چیر مستعمل و از کار افتاده، زر و سیم و پول اندک، هر چیز فلزی شکسته و خرده ریزه، ریزههای فلز که هنگام بریدن یا تراشیدن آن می ریزد
قراضه
فرهنگ فارسی عمید