بند چادر، پی (عصب)، دوال کمان، رگه برگ چادر دامیک (مشبک) ریسمان خیمه، میخ، جمع اطناب طنبه، دوال که به زه بندند سپس بر آن چوبک پیچند، پی اعلای سینه، یخ و عروق درخت، عصب بدن
طناب که سراپرده های خیمه بدان بسته شود. (منتهی الارب). رسن خیمه. (دهار). رشته های خیمه. حبل طوال. (فهرست مخزن الادویه) ، میخ. ج، اطناب، طنبه، دوال که به زه کمان پیوندند سپس آن بر چوبک پیچند. دوال که بر قبضۀ کمان بندند. (منتهی الارب). دوال که به چلۀ کمان وصل کنند. (منتخب اللغات) ، پی اعلای سینه، بیخ و عروق درخت. (منتهی الارب). عِرق شجر، عصب بدن. (فهرست مخزن الادویه). پی اندام، طرف و ناحیه، و منه الحدیث: ما بین طنبی المدینه احوج منی الیها، ای طرفیها. (منتهی الارب)