جدول جو
جدول جو

معنی طاس لغزنده

طاس لغزنده
کنایه از مهلکه
سوراخ کوچک قیف مانندی در زمین که مورچه خوار برای به دام انداختن مورچه می سازد برای مثال چو در طاس لغزنده افتاد مور / رهاننده را چاره باید نه زور (نظامی - لغت نامه - لغزنده)
تصویری از طاس لغزنده
تصویر طاس لغزنده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با طاس لغزنده

طاس لغزنده

طاس لغزنده
طاس که لغزد. جام لغزان، لانۀ موری مورچه خوار:
چو در طاس لغزنده افتاد مور
رهاننده را چاره باید نه زور.
سعدی.
و رجوع به لغزنده شود
لغت نامه دهخدا