معنی طاس لغزنده طاس لغزنده کنایه از مهلکهسوراخ کوچک قیف مانندی در زمین که مورچه خوار برای به دام انداختن مورچه می سازد برای مثال چو در طاس لغزنده افتاد مور / رهاننده را چاره باید نه زور (نظامی - لغت نامه - لغزنده) تصویر طاس لغزنده فرهنگ فارسی عمید
طاس لغزنده طاس لغزنده طاس که لغزد. جام لغزان، لانۀ موری مورچه خوار: چو در طاس لغزنده افتاد مور رهاننده را چاره باید نه زور. سعدی. و رجوع به لغزنده شود لغت نامه دهخدا