معنی صفح - فرهنگ فارسی عمید
معنی صفح
- صفح
- رو بر گرداندن، اعراض کردن، درگذشتن از گناه کسی، کنارۀ هر چیزی، جانب، کنار و پهلوی شخص، رخسار، پهنای شمشیر
تصویر صفح
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با صفح
صفح
- صفح
- پهنا، یقال: فی جبهته صفح، ای عرض فاحش. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
صفا
- صفا
- یکرنگی، خلوص، صمیمیت، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، نام کوهی در مکه
فرهنگ نامهای ایرانی