معنی صفح تصویر صفح صفح رو بر گرداندن، اعراض کردن، درگذشتن از گناه کسی، کنارۀ هر چیزی، جانب، کنار و پهلوی شخص، رخسار، پهنای شمشیررو بر گرداندن، اعراض کردن، درگذشتن از گناه کسی، کنارۀ هر چیزی، جانب، کنار و پهلوی شخص، رخسار، پهنای شمشیر فرهنگ فارسی عمید