جدول جو
جدول جو

معنی شید آوردن

شید آوردن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، اورندیدن، گول زدن، چپ رفتن، تنبل ساختن، غدر اندیشیدن، سالوسی کردن، فریفتن، مکر کردن، نیرنگ ساختن، ترفند کردن، غدر داشتن، نارو زدن، غدر کردن، گربه شانه کردن، حقّه زدن، پشت هم اندازی کردن، تبندیدن، خدعه کردن، مکایدت کردن، دستان آوردن، کید آوردن
تصویری از شید آوردن
تصویر شید آوردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شید آوردن

کید آوردن

کید آوردن
حیلِه کردن، فَریب دادن، کَلَک زدن، غَدر کَردَن، شَید آوَردَن، تَرفَند کَردَن، حُقِّه زَدَن، نِیرَنگ ساختَن، گُربِه شانِه کَردَن، تَبَندیدَن، مَکر کَردَن، دَستان آوَردَن، اَورَندیدَن، فَریفتَن، تُنبُل ساختَن، نارُو زَدَن، گول زَدَن، پُشتِ هَم اَندازی کَردَن، سالوسی کَردَن، غَدر اَندیشیدَن، خُدعِه کَردَن، غَدر داشتَن، چَپ رَفتَن، مُکایِدَت کَردَن
کید آوردن
فرهنگ فارسی عمید

صید آوردن

صید آوردن
شکار آوردن. شکار کردن. نخجیر کردن:
نه غلیواژ ترا صید تذرو آرد و کبک
نه سپیدار ترا بار بهی آرد و سیب.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

بید خوردن

بید خوردن
سوراخ سوراخ شدن پارچه پشمی و قالی بسبب کرم بید
بید خوردن
فرهنگ لغت هوشیار

پدید آوردن

پدید آوردن
ایجاد کردن پیدا کردن ظاهر کردن انشا تولید، ممتاز و مشخص کردن
پدید آوردن
فرهنگ لغت هوشیار