جدول جو
جدول جو

معنی شق

شق
پاره کردن، شکافتن، دریدن، متفرق ساختن، جمع شقوق، چاک، شکاف، جای شکافته و دریده، نصف از هر چیز، صبحدم
تصویری از شق
تصویر شق
فرهنگ فارسی عمید