سازیست بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آنرا همراه دهل نوازند اندازه آن در نواحی مختلف فرق میکند و به طور کلی از نیم متر تجاوز نمیکند. یا سرنا را از ته باد کردن، کار وارونه کردن
پارسی تازی گشته سرنا سازیست بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آنرا همراه دهل نوازند اندازه آن در نواحی مختلف فرق میکند و به طور کلی از نیم متر تجاوز نمیکند. یا سرنا را از ته باد کردن، کار وارونه کردن
سازیست بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آنرا همراه دهل نوازند اندازه آن در نواحی مختلف فرق میکند و به طور کلی از نیم متر تجاوز نمیکند. یا سرنا را از ته باد کردن، کار وارونه کردن
نای رومی است که سرنا باشد. (برهان). و این مخفف سورنای است، چه سور بمعنی شادی است. (غیاث اللغات). نای که در جشن و سور نوازند، در اصل سورنای بوده. (رشیدی). صفاره. یراع. (مفاتیح العلوم). یراعه. موسیقار. (زمخشری) : من چفته چنگ و گم شده سرنای چون رباب خالی خزینه از درم و کاسه از طعام. خاقانی. عاشق میدان و اسب و پای نه عاشق رمز و لب و سرنای نه. مولوی. رجوع به سرنا شود
سورنای، نایی که در سور و جشن عروسی نوازند، و سرنا مخفف آن است و آنرا شهنای نیز خوانند، (برهان) (از آنندراج)، سرنا و شهنای و نایی که در سور، جشن و عروسی نوازند، شیپور، (ناظم الاطباء)، رجوع به سرنا و سرنای شود