جدول جو
جدول جو

معنی ساعت شنی

ساعت شنی
اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد، ساعت ماسه ای، ساعت رملی
تصویری از ساعت شنی
تصویر ساعت شنی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ساعت شنی

ساعت آبی

ساعت آبی
وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند، پَنگان، پَنگ، سرچه، فِنجان
ساعت آبی
فرهنگ فارسی عمید

ساعت ظلی

ساعت ظلی
اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعَتِ آفتابی، ساعَتِ شَمسی
ساعت ظلی
فرهنگ فارسی عمید

ساعت شمسی

ساعت شمسی
اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میله ای است که عمودی بر سطح افقی نصب می شود و با اندازه گیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه می دارند، ساعَتِ ظِلّی، ساعَتِ آفتابی
ساعت شمسی
فرهنگ فارسی عمید

ساعت مچی

ساعت مچی
نوعی ساعت کوچک که آن را به مچ دست بندند
لغت نامه دهخدا