معنی رسنده - فرهنگ فارسی عمید
معنی رسنده
- رسنده
- چیزی که به چیز دیگر می رسد، کسی که به امری یا کاری رسیدگی کند
تصویر رسنده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با رسنده
رسنده
- رسنده
- آنکه به کسی یا چیزی برسد. ج، رسندگان. (فرهنگ فارسی معین). واصل. (یادداشت مؤلف) : سهم صیوب، تیر رسنده. (منتهی الارب). بالغ. بِلْغ. بَلْغ. (یادداشت مؤلف) ، لاحق. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا