معنی داما - فرهنگ فارسی عمید
معنی داما
- داما
- دریا، حجم بسیار از آب که قسمت وسیعی از زمین را فراگرفته قابل کشتیرانی بوده و به اقیانوس راه داشته باشد، زو، یم، ژو، بحر، راموز، قلزم
تصویر داما
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با داما
داما
- داما
- پارسی تازی گشته بازی دام گونه ای شتر رنگ که سد خانه سپید و سیاه و مهره های سنگی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
داما
- داما
- دریا، (غیاث)، به معنی دریاست، (شعوری ج 1 ص 406 از فرهنگ حلیمی نعمه اﷲ)، رجوع به داماء و نیز رجوع به دامّاء شود
لغت نامه دهخدا
دارا
- دارا
- مالدار، ثروتمند، از نامهای خداوند، صورت دیگری از داراب و داریوش، نام پادشاه کیانی در شاهنامه و منظومه نظامی
فرهنگ نامهای ایرانی