جدول جو
جدول جو

معنی خاک روب

خاک روب
آنکه خاک و آشغال را از زمین میروبد و پاک می کند، رفتگر
جارو، آلتی برای تمیز کردن خاک و خاشاک و زباله از روی زمین که از برخی گیاهان یا الیاف مصنوعی تهیه می شود، جاروب، مکنسه برای مثال گر چنین جلوه کند مغبچۀ باده فروش / خاک روب در میخانه کنم مژگان را (حافظ - ۳۴)
تصویری از خاک روب
تصویر خاک روب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خاک روب

خاک روب

خاک روب
کَنّاس، (دهار) (آنندراج)، آنکه خاک روبد:
خاک روبی است بنده خاقانی
کز قبول تو نامور گردد،
خاقانی،
شاهنشه دو کون محمد که هر صباح
آید بخاک روب درش بر سر آفتاب،
علی خراسانی (از آنندراج)،
،
نخج، گیائی درشت باشد که خاک روبان بدان زمین روبند، (فرهنگ اسدی)، جاروب، (آنندراج)، آنچه بدان خاک روبند:
گر چنین جلوه کند مغبچۀ باده فروش
خاکروب در میخانه کنم مژگان را،
حافظ،
چون پر و بال سمندر خاک روب آتشم
ننگ می آید ببوی گل هم آغوشی مرا،
طالب آملی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

خاک روبه

خاک روبه
خاک و خاشاک و آشغالی که از جارو کردن زمین یا روفتن جایی جمع می شود
فرهنگ فارسی عمید

خاکروب

خاکروب
آنکه خاک و آشغال کوچه و محله را پاک کند، کناس، جاروب جارو
خاکروب
فرهنگ لغت هوشیار

خاشه روب

خاشه روب
کسی که خیابانها و کوچه ها را پاک کندمامور نظافت اماکن عمومی سپور
خاشه روب
فرهنگ لغت هوشیار

خاک ریز

خاک ریز
جایی که در آن خاک ریخته باشند، محلی در کنار خندق که خاک های کنده شده را برای جلوگیری از عبور و مرور در آنجا می ریزند
خاک ریز
فرهنگ فارسی عمید