جدول جو
جدول جو

معنی حقه زدن

حقه زدن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، گول زدن، کید آوردن، فریفتن، پشت هم اندازی کردن، نارو زدن، غدر داشتن، تنبل ساختن، نیرنگ ساختن، اورندیدن، غدر کردن، مکایدت کردن، مکر کردن، شید آوردن، ترفند کردن، غدر اندیشیدن، دستان آوردن، چپ رفتن، گربه شانه کردن، سالوسی کردن، تبندیدن، خدعه کردن
تصویری از حقه زدن
تصویر حقه زدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حقه زدن

حقه زدن

حقه زدن
حقه زدن بکسی. گول کردن او. او را فریفتن: هزار حقه میزند، هزار نیرنگ و فریب و مکر دارد
لغت نامه دهخدا

نقه زدن

نقه زدن
بهانه جویی کردن، غرغر کردن، توضیح این لغت اصلا در مورد بهانه گیری کودکان و سر و صدا کردن آنان بکار میرود اما آنرا بر سبیل توسع در مورد بهانه جویی زنان ومردان بزرگ سال و اظهار نارضایی از طرف آنها نیز استعمال میکنند
فرهنگ لغت هوشیار