دارای خوراک بسیار و فراخی عیش و نعمت، آنکه در ناز و نعمت باشد، برای مثال لگدافکن مباش و دندان گیر / گر شدی یک دو روز چرب آخور (شفایی - لغتنامه - چرب آخور)
آخورچربی. فراخ عیشی. پرنعمتی: همت خاقانی است طالب چرب آخوری چون سر کوی تو هست نیست مزیدی بر آن. خاقانی. ، فراوانی علف و علیق چهارپایان: رخش به هرا بتاخت بر سر صبح آفتاب رفت به چرب آخوری گنج روان در رکاب. خاقانی. رجوع به آخور چرب و چرب آخور شود