معنی جلنبه جلنبه چوبی که جامه را در وقت شستن با آن می کوبند، چوب گازران، کدینه، کوبین، کدنگ تصویر جلنبه فرهنگ فارسی عمید
کلنبه کلنبه کلیچه ای که درون آنرا از حلوا و مغز بادام پر ساخته باشند: (خشکار گرسنه را کلنبه است با مشتهیان بنرخ دنبه است)، (نظامی)، گلوله (حلوا سنگ و غیره) فرهنگ لغت هوشیار
قلنبه قلنبه هر چیز گرد و گلوله مانند که درشت و ناهموار باشد، جملات و عبارات مشکل و پیچیده که کسی برای اظهار فضل بیان می کند، غلمبه فرهنگ فارسی معین