جدول جو
جدول جو

معنی جلنبه

جلنبه
چوبی که جامه را در وقت شستن با آن می کوبند، چوب گازران، کدینه، کوبین، کدنگ
تصویری از جلنبه
تصویر جلنبه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با جلنبه

جلنبر

جلنبر
کسی که جامۀ کهنه و کثیف و پاره پاره و جل مانند در بر داشته باشد
جلنبر
فرهنگ فارسی عمید

کلنبه

کلنبه
گلولۀ چیزی، گلولۀ حلوا، کلیچه، هر چیز درشت و ناهموار
کلنبه
فرهنگ فارسی عمید

کلنبه

کلنبه
کلیچه ای که درون آنرا از حلوا و مغز بادام پر ساخته باشند: (خشکار گرسنه را کلنبه است با مشتهیان بنرخ دنبه است)، (نظامی)، گلوله (حلوا سنگ و غیره)
کلنبه
فرهنگ لغت هوشیار

قلنبه

قلنبه
هر چیز گرد و گلوله مانند که درشت و ناهموار باشد، جملات و عبارات مشکل و پیچیده که کسی برای اظهار فضل بیان می کند، غلمبه
قلنبه
فرهنگ فارسی معین

کلنبه

کلنبه
کلیچه ای که آن را از حلوا و مغز بادام پر ساخته باشند، گلوله
کلنبه
فرهنگ فارسی معین