معنی جدا شدن - فرهنگ فارسی عمید
معنی جدا شدن
- جدا شدن
- پایان دادن به رابطۀ زناشویی، قطع شدن، گسیخته شدن، سوا شدن، جدا گشتن
دور شدن
متمایز شدن
تصویر جدا شدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با جدا شدن
فدا شدن
- فدا شدن
- برخی گشتن جان سپردن در راه کسی یا هدفی جان خود را دادن قربانی شدن، یا فدایت شوم (گردم)، جمله ایست که در آغاز نامه به عنوان تعارف نویسند
فرهنگ لغت هوشیار