معنی ثرب - فرهنگ فارسی عمید
معنی ثرب
- ثرب
- چربی، چرب، پیه شکم، پیه رقیقی که معده و روده ها را فرامی گیرد
تصویر ثرب
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ثرب
ثرب
- ثرب
- چاهی است محارب را و گاه حاجیان وارد آن شوند برای آب برداشتن و آب آن بسیار بد است. (مراصد الاطلاع)
لغت نامه دهخدا
ثرب
- ثرب
- معرب تبرکون، آنکه کفل زاویه نما (نوک تیز) و طویل دارد، چنانکه اسب. (دزی ج 2 ص 21). رجوع به تبرکون شود
سرزنش کردن. نکوهیدن بر گناه، ثرب مریض، برکندن جامۀ بیمار
جَمعِ واژۀ ثربَه
لغت نامه دهخدا
ارب
- ارب
- آگاه دانا زیرکی، نوزاد جانور درشته نیاز آهنگ آماج حاجت قصد مقصود غایب، جمع آراب
فرهنگ لغت هوشیار