تیرانداز. (ناظم الاطباء). تیرافکن. که تیر اندازد. که تیر زند. تیرزننده. تیراندازنده: چو شاپور و بهرام شمشیرزن چو گرگین و چون بیژن تیرزن. فردوسی. تا دگر زخم هیچ تیرزنی نرسد بر کمان پیرزنی. نظامی. اگر جستم از دست این تیرزن من و کنج ویرانۀ پیرزن. سعدی (بوستان). یلان کماندار نخجیرزن غلامان ترکش کش و تیرزن. سعدی (بوستان)