جدول جو
جدول جو

معنی پرک هندی

پرک هندی
در علم زیست شناسی گیاهی بالارونده از تیرۀ پروانه واران که اصل آن از هندوستان است، نوعی از آن به شکل درخت، دانه هایش برای دفع کرم معده نافع است، یک یا دو گرم گرد آن را در آب مخلوط می کنند و در مدت سه یا چهار روز می خورند، بوتیه
تصویری از پرک هندی
تصویر پرک هندی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پرک هندی

پرک هندی

پرک هندی
گیاهی از تیره پروانه واران جزو دسته ارغوان ها که گونه ای از سنا میباشد. این گیاه در تداوی بعنوان داروی ضد کرم مورد استعمال دارد (ضد آسکالس) و همچنین در ناخوشی ابنه بعنوان داروی معالج بکار میرود سنای مجنح. توضیح اصل این گیاه از هندوستان است و از آنجا بدیگر نقاط برده میشود، بوتیه
فرهنگ لغت هوشیار

پرک هندی

پرک هندی
گیاهی است از دستۀ ارغوانها و کرم کش است. رجوع به پرک شود
لغت نامه دهخدا

پروس هندی

پروس هندی
لقب یا نام برادرزادۀ پروسی است که با اسکندر جنگ و سپس دوستی کرد وی به روایت دیودور هنگامی که اسکندر بدرون هند میراند فرار کرده نزد مردم گاندرید (یا گانگرید که مردم کنار رود گنگ بوده اند) رفت اسکندر خشمناک گشته هفس تیون سردار خود را با دسته ای مأمور کرد که مملکت او را گرفته به پروس که عم ّ وی بود بدهد،
لغت نامه دهخدا

خوک هندی

خوک هندی
خنزیرالهند. ارنب رومی. جانورکوچکی است که در آزمایشگاه ها برای تجربیات بکار است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

سرکه هندی

سرکه هندی
اسم کانجی است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (الفاظ الادویه)
لغت نامه دهخدا

دیک هندی

دیک هندی
بوقلمون. (ناظم الاطباء). دیک رومی یا حبشی یا هندی نام اول در مصر و دوم در شام بر بوقلمون اطلاق میشود. (از ذیل لسان العرب چ دار لسان العرب بیروت)
لغت نامه دهخدا

شرق هندی

شرق هندی
سیدمحمد افضل. از گویندگان قرن 13 هجری قمری و از مردم لکهنو بوده چندی در خدمت نواب ملک آرا بود سپس به سپهدار عراق پیوست. از اشعار اوست:
گر رهد از شکن زلف اسیر ذقن است
دل دیوانه گهی در چه و گه در رسن است.
حور نگویم تو را که عین قصور است
دوزخی ام دربهشت اگر چو تو حور است.
(از مجمعالفضلاء ج 2 ص 248)
لغت نامه دهخدا

میرک هندی

میرک هندی
از شاعران پارسی گوی هند و از مردم تهتهه بود و بیت زیر از اوست:
با طالع ناساز چه سازیم که یک بار
دستی بفشاندیم و سبویی بشکستیم.
(از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا