جدول جو
جدول جو

معنی پالیدن

پالیدن
صاف کردن، پاک کردن، چیزی را از صافی یا غربال در کردن
ذوب کردن
ریختن
از میان برداشتن
صاف شدن، پاک شدن از آلودگی، پاکیزه شدن
تراوش کردن
ذوب شدن
ریخته شدن
از میان رفتن، پالودن
تصویری از پالیدن
تصویر پالیدن
فرهنگ فارسی عمید