جدول جو
جدول جو

معنی بیمه گر

بیمه گر
شرکتی که جان یا مال کسی را از خطرها و خسارات احتمالی بیمه کند
تصویری از بیمه گر
تصویر بیمه گر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بیمه گر

بسمه گر

بسمه گر
این کلمه مرکب است از بسمه (باسمه) ترکی و گر فارسی. آنکه بر جامه ها نقوش قالبی چوبین و جز آن زند. بسمه چی. رجوع به بسمه چی شود.
لغت نامه دهخدا

بیمه گذار

بیمه گذار
کسی که سرمایه یا کالا یا جان خود را نزد موسسه یا شرکت بیمه بیمه کند
فرهنگ لغت هوشیار