معنی بنجشک بنجشک گنجشک، پرندۀ کوچک خاکی رنگ وحلال گوشت از دستۀ سبکبالان، چغک، ونج، مرگو، چتوک، چکوک، عصفور، مرکو برای مثال بنجشک چگونه لرزد از باران / چون یاد کنم تو را چنان لرزم (ابوالعباس ربنجنی - شاعران بی دیوان - ۱۳۴) تصویر بنجشک فرهنگ فارسی عمید