معنی بر تافتن تصویر بر تافتن بر تافتنبَر تافتَن تحمل کردن، روگردانیدن، پیچیدن، تاب دادن، مقابله و برابری کردنتحمل کردن، روگردانیدن، پیچیدن، تاب دادن، مقابله و برابری کردن فرهنگ فارسی عمید