جدول جو
جدول جو

معنی باد دست

باد دست
کسی که هر چه به دستش برسد خرج کند و چیزی نگه ندارد، مسرف، ولخرج، برای مثال ملامت کنی گفتش ای باد دست / به یک ره پریشان مکن هر چه هست (سعدی۱ - ۸۲)، تهیدست، دست برباد
تصویری از باد دست
تصویر باد دست
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باد دست

بادبدست

بادبدست
مردم بی حاصل هیچکاره تهی دست مفلس، بدبخت بی طالع
بادبدست
فرهنگ لغت هوشیار

بادبدست

بادبدست
مردم بیحاصل و هیچکاره و تهی دست و مفلس را گویند. (برهان).
لغت نامه دهخدا

باددست

باددست
کنایه از مردم تهی دست. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (شرفنامۀ منیری) (هفت قلزم) (ناظم الاطباء). مفلس. (غیاث) :
بر خاک در تو جان فشاندیم
معلومت شد که باددستیم.
سیدحسن غزنوی.
رجوع به باد شود.
لغت نامه دهخدا