جدول جو
جدول جو

معنی انگژه

انگژه
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگیان، رافه، انگژد، انگدان، انگوژه
تصویری از انگژه
تصویر انگژه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با انگژه

انگژه

انگژه
مخفف انگوژه است که صمغ درخت انگدان باشد و آن را عربان حلتیت و شیرازیان انگشت گنده گویند. انگزه. (از برهان قاطع). انگژد. (فرهنگ سروری) :
بنده را شاگرد خوارزمی است شیطان هیکلی
کان چنان هیکل نه در کوه و نه در هامون کنند
یکدم ار خالی شود حلقش که بادش زهر مار
راست چون دیوی بود کش انگژه در کون کنند.
انوری (از انجمن آرا).
خواجۀچین که نافه بار کند
مشک را ز انگژه حصار کند.
نظامی (هفت پیکر ص 28) ، مرادف مهر. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

انگژک

انگژک
انگژ، بیل پهن که با آن زمین را هموار کنند، آلتی آهنی که پیلبانان با آن پیل را می رانند، کجک
انگژک
فرهنگ فارسی عمید

انگوژه

انگوژه
اَنجُدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، رافِه، اَنگُژه، اَنگُیان، اَنگُدان، اَنگُژَد
انگوژه
فرهنگ فارسی عمید