جدول جو
جدول جو

معنی اندود

اندود
ماده ای مثل کاهگل، گچ یا سیمان که روی بام یا دیوار مالیده شود، (بن ماضی اندودن) اندودن، اندوده، پسوند متصل به واژه به معنای مالیده شده مثلاً زراندود، سیم اندود، گل اندود
تصویری از اندود
تصویر اندود
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اندود

اندود

اندود
کاهگل که بر بام و دیوار کشند گلابه، در ترکیب بمعنی (اندوده) آید: زر اندود سیم اندود گل اندود
فرهنگ لغت هوشیار

اندود

اندود
ماده ای که به چیزی بمالند، مانند کاهگل که روی بام یا دیوار مالند
اندود
فرهنگ فارسی معین

اندود

اندود
کاه گل و گل آوه (گلابه) مالیدن بر بام ودیوار. (انجمن آرا) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا

اندوز

اندوز
در ترکیب بمعنی (اندوزنده) آید: مال اندوز، نیز در ترکیب بمعنی (اندوخته) آید: ظلمت اندوز
فرهنگ لغت هوشیار