معنی اعالی - فرهنگ فارسی عمید
معنی اعالی
- اعالی
- مردمان بلندقدر، اشخاص بلندمرتبه، بلندپایگان، سرزمین های شمالی
تصویر اعالی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اعالی
اعالی
- اعالی
- جمع اعلی، والاتران بلندپایگان، بلند جایگاه ها جمع اعلی. برتران والاتران، بلندپایگان ارجمندان مقابل ادانی
فرهنگ لغت هوشیار
اعالی
- اعالی
- جَمعِ واژۀ اَعْلی ̍. (ناظم الاطباء) بلندان و بلندمرتبگان. (از کنز) (کشف) (غیاث اللغات) (آنندراج) (از فرهنگ نظام). مردمان بلندقدر. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
جعالی
- جعالی
- عمل جعال. دروغ سازی. دروغ پردازی ترفندبافی، جعل کردن
فرهنگ لغت هوشیار