معنی وار وار مثل، مانند، شبیه مثلاً مردوار، بزرگوار، بنده وار، دیوانه وار، دایره وار،دارنده مثلاً امیدوار، سوگوار، لایق مثلاً شاهوار، پسوند متصل به واژه به معنایبه اندازۀ باری که حیوان می تواند حمل کند مثلاً شتروار، خروار، زمان، نوبت تصویر وار فرهنگ فارسی عمید