معنی مستقل مستقل کسی که آزادانه امور خود را اداره کند و به دیگری حق مداخله ندهد، آزاد و مختار، در علوم سیاسی دارای استقلال، جداگانه تصویر مستقل فرهنگ فارسی عمید