معنی گران بها - فرهنگ فارسی عمید
معنی گران بها
گران بها
هر چیز گران قیمت و کمیاب، کنایه از آنچه ارزش بسیار داشته باشد، بهاگیر، بهاور
تصویر گران بها
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گران بها
گرانبها
گرانبها
نفیس. قیمتی. ثمین. باارزش. سنگین قیمت: وی ماه سبک عنان تر از عمر چون عمر گرانبهات جویم. خاقانی. ای درّ گرانبهاتر از روح چون روح سبک لقات جویم. خاقانی. گرچه گهری گرانبها بود چون مه به دهان اژدها بود. نظامی
لغت نامه دهخدا
گرانبها
گرانبها
ارجمند، ارزشمند، ارزنده، باارج، باارزش، بهادار، پرارزش، پرقیمت، پرقیمت، ثمین، قیمتی، گران، گرانقدر، گران قیمت، گرانمایه، مهم، نفیس متضاد: بی اهمیت، کم بها، کم قیمت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شراب بها
شراب بها
باده بها باده باژ گونه باژ برمی پول شراب و آن پولی است که ماموران دولت به جبر از مردم می گرفتند باسم بهای شراب و آن را حقی می شمردند
فرهنگ لغت هوشیار
گران بار
گران بار
انسان یا حیوانی که بار سنگین بر پشت داشته باشد، درخت پرمیوه، کنایه از شخص بردبار، زن آبستن
فرهنگ فارسی عمید
شلان بها
شلان بها
مالیاتی که به مناسبت اعیاد وصول شود. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.