معنی کن کن کُن باش، کنایه از عالم وجودپسوند متصل به واژه به معنای کننده مثلاً کارکن، بازیکن باش، کنایه از عالَم وجودپسوند متصل به واژه به معنای کُننده مثلاً کارکُن، بازیکن تصویر کن فرهنگ فارسی عمید