جدول جو
جدول جو

معنی کسیمه

کسیمه
خارشتر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت
اشترگیا، راویز، کستیمه، شترخار، شترگیا، اشترخار، خاراشتر
تصویری از کسیمه
تصویر کسیمه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کسیمه

کریمه

کریمه
گرانبها، برای مِثال احجار کریمه، شریف، بزرگوار (زن)، هر یک از آیه های قرآن
کریمه
فرهنگ فارسی عمید

آسیمه

آسیمه
آشفته، شوریده حال، پریشان خاطر، سرگشته، مضطرب، مشوش، برای مِثال نه آسیمه گشت و نه پرسید راز / نیایش کنان رفت و بردش نماز (فردوسی - ۱/۷۸)، یکی بانگ برزد بر او مادرش / که آسیمه برگشت جنگی سرش (فردوسی - ۶/۶۶)
آسیمه
فرهنگ فارسی عمید

کستیمه

کستیمه
خارِشُتُر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت
اُشتُرگیا، راویز، کَسیمه، شُتُرخار، شُتُرگیا، اُشتُرخار، خاراُشتُر
کستیمه
فرهنگ فارسی عمید

کریمه

کریمه
مونث کریم زن باگذشت مونث کریم: زن صاحب کرم زن بخشنده، زن نیک خوی: (وقتی شخصی به کریمه ای تزوج ساخت)، (مرز بان نامه)، نیکو خوب پسندیده: (... مشتمل است بر بیان اخلاق کریمه)، (اوصاف الاشراف)، هر آیه از آیات قرآن مجید
کریمه
فرهنگ لغت هوشیار

کسیفه

کسیفه
بریدن جامه را، پاره کردن، پوشاندن، فرو خواباندن، گرفتن خور، برگشتن چهره، دلشور زدن نام دیگر منصوریه که میگفتند منصور عجلی به آسمان رفته این واژه از کسیفه گرفته شده که برابر است با پاره ای از چیزی یا پاره ای از آسمان اینان از منصور عجلی پیروی میکردند پاره از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار