جدول جو
جدول جو

معنی کاتب وحی

کاتب وحی
هر یک از نویسندگان که آیاتی را که بر پیامبر اسلام نازل می شد می نوشتند مثلاً علی بن ابی طالب و عثمان بن عفان کاتب وحی بودند
تصویری از کاتب وحی
تصویر کاتب وحی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کاتب وحی

کاتب وحی

کاتب وحی
وخش نویس پاژ نام کسانی که دبیران پیامبر (ص) بوده اند
کاتب وحی
فرهنگ لغت هوشیار

کاتب الوحی

کاتب الوحی
کاتب وحی: کاتب الوحی گل باب حیات بشقایق بخون نئوشته برات. (هفت پیکر)، لقب زیدین ثابت در علم رجال
فرهنگ لغت هوشیار

کاتب رومی

کاتب رومی
ابوالحسین جوهر بن عبدالله معروف به (کاتب رومی) سردار بزرگ فاطمیه از غلامان معز فاطمی و از بزرگان زمان خود بود. در دولت فاطمی خدمت های بزرگ انجام داد و آثار پسندیده بیادگار گذارد. بنای شهر قاهره و جامعالازهر از یادگارهای معروف اوست. قاهره را پس از فتح مصر بنا کرد و بنام معز یا قاهرۀ معزیه معروف شد و عمارت جامعالازهر را در 17رمضان 361 بپایان رسانید. وی اول کسی است که مذهب تشیع و تبجیل آل علی علیهم السلام را در مصر رواج داد، شنبۀ 14 ربیع الاول 358 از افریقا بقصد تسخیر مصر حرکت کرد و سه شنبۀ 12 روز مانده به آخر شعبان همین سال مصر را از دست اخشیدیان بگرفت و روز جمعه ده روز مانده به آخر شعبان به منبر رفت و خطبه ای بنام معز خواند و مژدۀ فتح بدو فرستاد، کارها در این نواحی به دست جوهر اداره میشد تا جمعۀ 17 محرم 364. و در این تاریخ معزول شد و روز پنجشنبه ده روز به آخر ذی القعده 381 در مصر وفات یافت و همه شعرا او را مرثیه گفتند و مآثرش را در اشعار یاد کردند. معز در سال 361 از دارالملک منصوریه بیرون آمد و در سال 362 وارد قاهره گردید. حسین بن جوهر هم یکی از سرداران بزرگ فاطمیان در عصرالحاکم بامرالله (386- 411) بود و در سال 401 با جمعی از بستگانش کشته شد (وقایع مزبور در ابن خلکان و تاریخ مصر بشرح آمده است) (غزالی نامه ص 28).
چون خاطر المعزلدین الله از ضبط ممالک موروثی فراغت یافت ابوالحسن جوهر بن عبدالله را که در سلک غلامانش منتظم بود و به کاتب رومی اشتهار داشت در سنۀ سبع و اربعین و ثلاث مائه بغایت تربیت و رعایت سرافراز ساخته با لشکری گران بصوب اقصی بلاد مغرب فرستاد، و جوهر تا ساحل دریای اوقیانوس و جزایر خالدات رفته آن ولایت را به تحت تصرف درآورد و مظفر و منصور با غنایم موفور بخدمت المعزلدین الله بازگشت... (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 452)
لغت نامه دهخدا