جدول جو
جدول جو

معنی قانص

قانص
شکارچی، آنکه پیشه اش شکار کردن جانوران است، نخجیرگر، حابل، صیدبند، صیّاد، صیدافکن، متصیّد، نخجیروال، شکارگیر، نخجیرگان، نخجیرگیر، نخجیرزن، صیدگر، شکارگر
تصویری از قانص
تصویر قانص
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قانص

قانص

قانص
نخجیرگیر. (مهذب الاسماء) (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی). شکاری. (منتهی الارب) (آنندراج). شکارچی. صیاد. (ناظم الاطباء). ج، قناص. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

قانع

قانع
کسی که به آنچه قسمت و بهره اش شده راضی و خشنود باشد، قناعت کننده
قانع
فرهنگ فارسی عمید

قانت

قانت
فرمان برنده، فرمان بردار، مطیع و متواضع به خداوند، نمازخوان
قانت
فرهنگ فارسی عمید