جدول جو
جدول جو

معنی شکاعی

شکاعی
گیاهی که ساقۀ باریک و شاخ و برگ سست و ضعیف دارد، چرخله، چرخه، کافیلو
تصویری از شکاعی
تصویر شکاعی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شکاعی

شکاعی

شکاعی
شَکاعی ̍. گیاهی است باریک ازداروها و آنرا باب سنجاب و آفتاب پرست نیز گویند و به جهت دقت آن لاغر را بدان تشبیه دهند و گویند: کأنه عودالشکاعی. شکاعاه یکی، یا واحد ندارد، و یقال شکاعی واحده و شکاعی کثیره. شُکاعَیان. ج، شُکاعَیات. شکاعی به گیاه باد آورد ماند و بادآورد نیست. تبهای کهنه و آماس کام و درد دندان را نفع بخشد. (منتهی الارب) (آنندراج). از گیاهان باریک است و به بادآورد یا خار مبارک ماند. واحد، شکاعاه، یا واحد ندارد، و گویند شکاعی واحده و شکاعی کثیره. تثنیه، شُکاعَیان. ج، شُکاعَیات. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). جرجر. (مهذب الاسماء). چرخله. (از (ناظم الاطباء). چرچه. (بحر الجواهر). ذوثلاث شوکات. (یادداشت مؤلف). و رجوع به بادآورد و آفتاب پرست و چرخله و تذکرۀ ضریر انطاکی و تحفۀ حکیم مؤمن و ذخیرۀ خوارزمشاهی شود
لغت نامه دهخدا

شکاعی

شکاعی
شُکاعی ̍. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به شُکاعی ̍ شود
لغت نامه دهخدا

شکاری

شکاری
هر چیز منسوب و متعلق و مربوط به شکار آن چه در شکار به کار رود: باز شکاری سگ شکاری اسب شکاری تفنگ شکاری هواپیمای شکاری، قالیی که مناظر شکار گاه روی آن نقش شده
فرهنگ لغت هوشیار

شکاری

شکاری
هر چیز منسوب و مربوط به شکار، قالبی که نقش آن منظره شکارگاه باشد، شکار کننده
شکاری
فرهنگ فارسی معین