جدول جو
جدول جو

معنی سینه زن

سینه زن
کسی که در ایام عزاداری با دست بر سینۀ خود بزند و عزاداری کند
تصویری از سینه زن
تصویر سینه زن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سینه زن

سینه زن

سینه زن
آن که در ایام عزاداری در جزو دسته مخصوص با دست بر سینه برهنه خود زند (به علامت سوگواری)
فرهنگ لغت هوشیار

سینه زن

سینه زن
آن که در ایام عزاداری خصوصاً عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع) در دسته مخصوص با دست بر سینه برهنه خود زند (به علامت سوگواری)
فرهنگ فارسی معین

سینه زن

سینه زن
کسی که در عزا و مصیبت بر سینۀ خودمیزند و نوحه گری مینماید. (ناظم الاطباء). آنکه در ایام عزاداری در جزو دستۀ مخصوص با دست بر سینۀ برهنۀ خود زند (بعلامت سوگواری). (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا