جدول جو
جدول جو

معنی سغدو

سغدو
سختو، نوعی خوراک که تکه های رودۀ گوسفند را با گوشت و برنج و چیزهای دیگر پرکرده و پخته باشند،
تصویری از سغدو
تصویر سغدو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سغدو

سغدو

سغدو
قسمی خوراک. طرز تهیه آن چنینست که روده گوسفند را با گوشت و برنج و مصالح دیگر انباشته بروغن بریان کنند، آلت تناسل مرد قضیب
فرهنگ لغت هوشیار

سغدو

سغدو
سختو است که چرب روده با گوشت و مصالح پر کرده باشد. (برهان) (رشیدی) (آنندراج) :
بساشب که از گوشت آکنده ام
چو سغدو دل و سینه و روده ها.
سراج قمری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

سغدی

سغدی
مربوط به سُغد، از مردم سُغد، زبانی از شاخۀ زبان های هند و ایرانی که اکنون تقریباً از میان رفته است، برای مِثال بریشم نواز آن سغدی سرود / به گردون برآورده آواز رود (نظامی۵ - ۹۵۱)
سغدی
فرهنگ فارسی عمید

سادو

سادو
رودخانه ای است در قسمت جنوبی پرتقال که پس از طی مسیری بطول 150 هزارگز باقیانوس اطلس میریزد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

دغدو

دغدو
نام مادر زردشت است و او از نسل فریدون بود. (برهان). نام مادر زرتشت، گویند که نسبش به فریدون فرخ می پیوسته. (آنندراج). زن پورشسب و مادر زردشت پیامبر ایرانی. دغدویه:
روایت کند موبد روزگار
که بگرفت دغدو به زرتشت بار.
زراتشت بهرام پژدو.
و رجوع به دغدویه و زردشت در همین لغت نامه و زراتشت نامه از زراتشت بهرام پژدو چ دبیرسیاقی شود
لغت نامه دهخدا

دغدو

دغدو
نام مرغی که وزن آن قریب شش هفت من بوده و اکنون وجود ندارد. (ناظم الاطباء). در دیگر مآخذی که در دسترس بود دیده نشد
لغت نامه دهخدا