معنی سجع متوازن سجع متوازن در ادبیات در فن بدیع آوردن کلماتی در آخر جمله ها با وزن یکسان، بدون رعایت حرف روی، مثل موّاج و نقّاد تصویر سجع متوازن فرهنگ فارسی عمید
سجع متوازی سجع متوازی همسوی آوری آوردن واژه های همسنگ و همپساوند در پایان دو گفتار وابسته به هم چون: آن ارزی که می ورزی هر چیز که به زبان آمد به زیان آمد (خواجه عبدالله انصاری) فرهنگ لغت هوشیار
سجع متوازی سجع متوازی در ادبیات در فن بدیع آوردن کلمه هایی در آخر جمله ها که در وزن و رَوی برابر باشند، مثل رزم و بزم، خَلَف و تَلَف فرهنگ فارسی عمید