معنی ساده رخ ساده رخ ساده رو، پسری که هنوز ریش در نیاورده ساده رخ، ساده زنخ، زیبا تصویر ساده رخ فرهنگ فارسی عمید
ساده رخ ساده رخ امرد. بی ریش. ساده. ساده روی. ساده زنخ. ساده زنخدان. ساده شکر. ساده نمک: ساده رخ نزد آنکه خویشش نیست شب چرا میرود چو ریشش نیست. اوحدی لغت نامه دهخدا
ساده رو ساده رو پسری که هنوز ریش در نیاورده ساده رخ، ساده زنخ، برای مِثال چو خواهی که قدرت بماند بلند / دل ای خواجه در ساده رویان مبند (سعدی۱ - ۴۷)، زیبا فرهنگ فارسی عمید