معنی زج زج مقابل سنان، قطعۀ آهن نوک تیز که در انتهای نیزه نصب می کردند، پیکان، تیر کوتاه، تیری که پیکان آن از استخوان باشد تصویر زج فرهنگ فارسی عمید