جدول جو
جدول جو

معنی دراژه

دراژه
نوعی قرص با روکشی از مواد قندی، نوعی شکلات پوشش دار شبیه قرص
تصویری از دراژه
تصویر دراژه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دراژه

دراژه

دراژه
داروهای تلخ و بدمزه را پس از اینکه بوسیلۀ قالبهای مخصوص بصورت عدسی های محدب الطرفین کوچک درآوردند برای اینکه هنگام استعمال دهان را بدطعم نکند، از یک ورقۀ صمغ و قند می پوشانندو بدین ترتیب روکش نازک شیرین و براقی هستۀ مرکزی بدمزه را فرامیگیرد و به این شکل دارویی دراژه نام نهاده اند، مانند: دراژۀ کنین. (از درمانشناسی ج 1)
لغت نامه دهخدا

دراجه

دراجه
آهون بز از جنگ افزارها، روراک، دوچرخه، دو آبام (برج) که دردو سوی دروازه دژ ساخته می شود آلتی است جنگی و آن غراره ایست که داخل آن را از چوب و کاه و جز آن پر سازند و مردان در پس آن حرکت کنند تا بدیوار قلعه رسند
فرهنگ لغت هوشیار

درانه

درانه
درنده پاره کننده: درانه و دوزان بسر کلک نیابی درانه و دوزان بسر کلک و بنانست (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار