معنی خودرسته - فرهنگ فارسی عمید
معنی خودرسته
- خودرسته
- خودرو، ویژگی گیاهی که تخم آن را نکاشته باشند و به خودی خود روییده باشد
تصویر خودرسته
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خودرسته
خودرسته
- خودرسته
- گیاهی که بخودی بخود روئیده باشد بدون کاشتن. (ناظم الاطباء). خودرو، وحشی. (ناظم الاطباء). بدون مربی بارآمده. خودرو
لغت نامه دهخدا
خودپرست
- خودپرست
- کسی که خود را بسیار دوست دارد و همه چیز را برای خود می خواهد، متکبر، خودخواه
فرهنگ فارسی عمید