جدول جو
جدول جو

معنی حیازیم

حیازیم
حیزوم ها، جایی از سینه و کمر ستور که تنگ را در آنجا می بندند
تصویری از حیازیم
تصویر حیازیم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حیازیم

حیازیم

حیازیم
جَمعِ واژۀ حیزوم، به معنی سینه و تنگ گاه اسب. (منتهی الارب). رجوع به حیزوم شود
لغت نامه دهخدا

حیازات

حیازات
جمع حیازت. گردآوردنها جمع آوریها، مراتع اختصاصی که در بعضی نواحی (مانند کرج و نهاوند) بچراندن گله های خلیفه اختصاص داشت، جمع حیازه، گرد آمده ها، به دست آمده ها
فرهنگ لغت هوشیار

خیاشیم

خیاشیم
خیشوم ها، مجراها یا قسمتهای درونی بینی، جمعِ واژۀ خیشوم
خیاشیم
فرهنگ فارسی عمید

ابازیم

ابازیم
جَمعِ واژۀ اِبزیم، و آن زبانه ای باشد در یک سر کمربند که در حلقه ای که در سر دیگر آن است جای گیرد
لغت نامه دهخدا

حلاقیم

حلاقیم
جَمعِ واژۀ حلقوم. (دهار). رجوع به حلقوم شود
لغت نامه دهخدا

حوامیم

حوامیم
ابن خالویه گوید: حوامیم جَمعِ واژۀ حم، از کلام عرب نیست، بلکه کلام کودکان است که گویند: تعلمنا الحوامیم بلکه جمع آن آل حم (حا میم) یا ذوات حم است و آن هفت سوره است از قرآن: المؤمن، فصلّت، الشوری، الزخرف، الدخان، الجاثیه، الاحقاف یعنی سوره هائی که به این لفظ ’حم’ آغاز میگردد و آن نام اعظم خداست. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

حواطیم

حواطیم
جَمعِ واژۀ حاطوم، به معنی قحط سال و گوارش. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا