جدول جو
جدول جو

معنی حسن تخلص

حسن تخلص
در ادبیات در فن بدیع بیت یا مصراعی که هنگام گریز از تغزل به مدح ممدوح شیوه ای پسندیده و کلمات متناسب و دلنشین در آن به کار رود تا میان تغزل و مدح تناسبی وجود داشته باشد مانند این بیت، خطیّ مسلسل شیرین که گر بیارم گفت / به خطّ صاحب دیوان ایلخان ماند (سعدی۲ - ۶۴۳)
تصویری از حسن تخلص
تصویر حسن تخلص
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حسن تخلص

حسن تخلص

حسن تخلص
زیب ستایی ستایش کسی را همراه کردن و پیوند دادن با ستایش چیزی
حسن تخلص
فرهنگ لغت هوشیار

حسن مخلص

حسن مخلص
حسن مخالص. ظهیرالدین سمرقندی آرد: و از جملۀ بلاغت آن است که تخلص نیکوتر بود و چنان بود که شاعر تکلف کند و بیت مخلص نیکوتر و قوی گوید. (ترجمان البلاغه ص 57)
لغت نامه دهخدا

حسن تکلو

حسن تکلو
فرزند شانی تکلو، شاعر شاه عباس اول بود. و در جوانی در 1067 هجری قمری درگذشت و ’ثانی’ تخلص میکرد. (ذریعه ج 9 ص 183 و 241)
لغت نامه دهخدا

حسن خلق

حسن خلق
خوش خلقی:
حسن خلقی ز خدا میطلبم خوی ترا
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود.
حافظ
لغت نامه دهخدا