معنی حاجات - فرهنگ فارسی عمید
معنی حاجات
- حاجات
- حاجت ها، نیازمندی ها، نیازها، آرزوها، امیدها، جمع واژۀ حاجت
تصویر حاجات
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با حاجات
حاجات
- حاجات
- ج حاجت.
- قاضی الحاجات، برآورندۀ نیازها. یکی از اسماء صفات باری عزاسمه ’: گفت (دمنه بر درگاه ملک مقیم شده ام و آن را قبلۀ حاجات و مقصد امید ساخته’
لغت نامه دهخدا
حالات
- حالات
- جمع حالت، جاوران جاورها، چگونگی ها جمع حالت. کیفیات چگونگیها اوضاع، وقایع حوادث
فرهنگ لغت هوشیار