معنی چیغ - فرهنگ فارسی عمید
معنی چیغ
- چیغ
- چغ، پردۀ حصیری، پرده ای که از نی یا چوب های باریک درست کنند
تصویر چیغ
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با چیغ
چیغ
- چیغ
- ترکی: نی پرده پرده از نای پرده مانندی که آنرا از چوبهای باریک سازند و جلو در اطاق آویزند
فرهنگ لغت هوشیار
چیغ
- چیغ
- چیق، پرده مانندی که از نی و چوب های نازک سازند و از پیش در خانه آویزند، (از برهان) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
زیغ
- زیغ
- میل کردن، کند شدن بینائی، برگردیدن حصیرو بوریا، نوعی فرش و بساط را گویند
فرهنگ لغت هوشیار