عربده و جنگ را گویند. (برهان). تشدد و عربده باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). هنگامه و غوغا و عربده و جنگ. (ناظم الاطباء) : مردم سفله بسان گرسنه گربه گاه بنالد بزار و گاه بچرد تاش همی خوار داری و ندهی چیز از تو چو فرزند مهربانت نبرد راست که چیزی بدست کرد و قوی گشت گر تو بوی بنگری چو شیر بغرد. ناصرخسرو (از انجمن آرا)
رنگی باشد مایل بسرخی مخصوص به اسب و استر و خر و الاغ. (برهان) (ناظم الاطباء). رنگی باشد بسرخ مایل که مخصوص اسب و استر بود. (جهانگیری). رجوع به چرده و چرته و چرزه شود
آستان در خانه را گویند. (برهان) (جهانگیری). آستان در خانه. (ناظم الاطباء) : ابا پیل و از چند مردان مرد که جویند مر گنج را زیر چرد. حکیم زجاجی (از جهانگیری). ، جائی که آستان در را بر آنجا نهند. (برهان) (ناظم الاطباء)